هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی، شاعر پرآوازهٔ سبک هندی، سرشار از مضامین عرفانی، عاشقانه و فلسفی است. شاعر با تصاویر بدیع و استعاره‌های زیبا، از عشق، رنج، ناامیدی، امید و تسلیم در برابر حق سخن می‌گوید. او از دل‌های آتشین، گل‌هایی که با خون رشد کرده‌اند، دریاهای پرگوهر و... برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۳۱۴

کدامین برق جولان گوشه ابرو نمود اینجا؟
که آتش زیر پا دارند دلها همچو عود اینجا

مکش سر از خط فرمان که گردون بلند اختر
ندارد فرصت خاریدن سر از سجود اینجا

به دلتنگی شدم خرسند ازین گلزار، تا دیدم
چه خونها خورد گل تا عقده ای از دل گشود اینجا

درین دریای گوهر خیز نومیدی نمی باشد
غنی شد چون صدف هر کس دهان خود گشود اینجا

شکست از ساده لوحی شهپر پرواز روحم را
به من از دوستان هر کس که روی دل نمود اینجا

گر از مجمر گذاری بند آهن بر سراپایش
محال است این که یک دم بیش ماند بوی عود اینجا

نپاشیده است ای صیاد تا از هم سراپایت
کمندی می توانی ساختن زین تار و پود اینجا

ازان پیوسته چون پرگار می گردم به گرد دل
که وقتی جلوه گاه آن پری رخسار بود اینجا

درین عالم سبکدستی رباید گوی از میدان
که خود را از میان مردم عالم ربود اینجا

سرت تا هست، تخم سجده ای در خاک کن صائب
که دارد سرفرازی ها در آن عالم، سجود اینجا
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.