هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر عشق و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از گلچین (معشوق) و خارهای عشقش می‌گوید که با وجود درد، جذابیت آن را افزایش می‌دهد. او از شرم معشوق، آتش عشق و رنج‌های جگرسوز سخن می‌گوید و در نهایت، از تناقض نزدیکی به معشوق و رنج‌های آن می‌نالد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و رنج‌های عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۴۲۹

اگر چه رنگ آن گل می برد از کار گلچین را
همان از شوخی بو می کند بیدار گلچین را

به روی غیر می خندد نگار من، نمی داند
که رغبت می فزاید از گل بی خار گلچین را

هوس را در حریم حسن رو دادن به آن ماند
که خار از دست بیرون آورد گلزار گلچین را

مرا از روی شرم آلود او روشن شد این معنی
که خواهد دید آن گل پشت سر بسیار گلچین را

ز قرب بوالهوس در آتشم، با آن که می دانم
که خواهد سوختن آن آتشین رخسار گلچین را

جگر را در ذوق داغش کرد گرم عشقبازی ها
به گلشن می دواند گرمی بازار گلچین را

ز قرب بوالهوس صد خار دارم در جگر صائب
چسان بلبل تواند دید در گلزار گلچین را؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.