هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی زندگی، عشق، درد و رنج است. شاعر از تلخی‌های زندگی سخن می‌گوید اما در عین حال، به عشق و دوست به عنوان منبع آرامش اشاره می‌کند. همچنین، او از بی‌اعتباری دنیا و دورویی مردم شکایت دارد و به راست‌کیشی و ایمان خود افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۵۱۴

تلخی عالم ناساز شراب است مرا
تری بدگهران عالم آب است مرا

تا ازان روی عرقناک، نظر دادم آب
آب حیوان به نظر موج سراب است مرا

لب به دریوزه می تلخ نسازم چون جام
آبرو جمع چو شد، عالم آب است مرا

نیست بی سوختگان شور مرا چون آتش
می ز خونابه دلهای کباب است مرا

جز در دوست که بیداری دل می بخشد
تکیه بر هر چه کنم باعث خواب است مرا

می دهد شادی بی درد مرا غوطه به خون
خنده کبک دری، چنگ عقاب است مرا

می دهم عرض به دشمن گره مشکل خویش
از هوا چشم گشایش چو حباب است مرا

گر چه همخانه دریای گرامی گهرم
چون صدف، دانه روزی ز سحاب است مرا

کمتر از جنبش ابروست مرا دور نشاط
خوشدلی چون مه نو پا به رکاب است مرا

تلخی زهر عتاب است گوارا بر من
با شکرخنده خوبان شکراب است مرا

مطلب افتاده مرا تندی و بدخویی تو
غرض از نامه نه امید جواب است مرا

حسن بی پرده کند آب نگه را، ورنه
دست، گستاخ به آن بند نقاب است مرا

راست کیشم، به نشان می رسد آخر تیرم
خود حسابم، چه غم از روز حساب است مرا؟

نیست کاری به دورویان جهانم صائب
روی دل از همه عالم به کتاب است مرا
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.