هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به زیبایی‌های محفل معنوی و عشق الهی اشاره دارد. شاعر از سکوت و آرامش محفل، نغمه‌های روحانی، و رضایت به مقام قناعت سخن می‌گوید. همچنین، از مکر دنیوی و تعلقات مادی دوری می‌جوید و به عشق و معرفت الهی روی می‌آورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که برای درک کامل آن، خواننده نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۶

به محفل تو که خاموش بود سپند آنجا
کراست زهره که سازد صدا بلند آنجا؟

ز مکر سبحه شماران خدا نگه دارد!
که صد سرست به یک حلقه کمند آنجا

بهشت را چه کنی، مگذر از مقام رضا
که زهر چشم گواراست همچو قند آنجا

در آن حریم خموشم که نغمه منصور
شنیده اند مکرر ز هر سپند آنجا

کشیده دار عنان چون سخن به عشق رسد
که پی ز تیزی ره می شود سمند آنجا

ز دار و گیر فلک فارغند آگاهان
شکار غافلی افتد مگر به بند آنجا

تو مست خواب و قدح های فیض در دل شب
تمام چشم که دستی شود بلند آنجا

ز زلف او خبر دل که آورد صائب؟
چنین که پای نسیم صباست بند آنجا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.