هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از صائب تبریزی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعارههای زیبا، به توصیف عشق و اسارت در آن میپردازد. شاعر از عناصری مانند ستاره، سپند، شکر، قند و شهد برای بیان احساسات خود استفاده کرده و به خطرات و زیباییهای عشق اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خون خورد ز شفق صبح هرزه خند' ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشند که برای سنین بالاتر مناسبتر است.
غزل شمارهٔ ۵۷۵
به مجلسی که کشی از نقاب بند آنجا
ستاره سوخته ای نیست جز سپند آنجا
اسیر بوالعجبی های وادی عشقم
که صید دام نهد در ره کمند آنجا
به کشوری که شکر خنده ات گشاید بار
دگر سفید نگردد ز شرم قند آنجا
(به خنده لب مگشا پیش قهرمان فلک
که خون خورد ز شفق صبح هرزه خند آنجا)
هلاک چاشنی کنج آن لبم صائب
که مانده همچو مگس شهد پای بند آنجا)
ستاره سوخته ای نیست جز سپند آنجا
اسیر بوالعجبی های وادی عشقم
که صید دام نهد در ره کمند آنجا
به کشوری که شکر خنده ات گشاید بار
دگر سفید نگردد ز شرم قند آنجا
(به خنده لب مگشا پیش قهرمان فلک
که خون خورد ز شفق صبح هرزه خند آنجا)
هلاک چاشنی کنج آن لبم صائب
که مانده همچو مگس شهد پای بند آنجا)
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.