هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مخاطب می‌خواهد به اصل و ذات خود بازگردد و از وضعیت فعلی که ممکن است ناخوشایند یا نادرست باشد، رها شود. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به جایگاه اصلی خود، که ممکن است جایگاهی والا و برتر باشد، بازگردد و از اسارت و محدودیت‌های فعلی رها شود.
رده سنی: 18+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند بازگشت به ذات اصلی، رهایی از اسارت و خودشناسی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به تفسیر و توضیح بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۶۶۲

دِلا رو رو، همان خون شو که بودی
بِدان صَحرا و هامون شو که بودی

دَرین خاکسترِ هستی چو غَلْطی؟
در آتشدان و کانون شو که بودی

دَرینْ چون شُد چگونه، چند مانی؟
بِدان تَصریفِ بی‌چون شو که بودی

نه گاوی، که کَشی بیگارِ گَردون
بَران بالایِ گَردون شو که بودی

دَرین کاهِش چو بیمارانِ دِقّی
به عُمرِ روزاَفْزون شو که بودی

زَبونِ طِبِّ افلاطون چه باشی؟
فَلاطونِ فَلاطون شو که بودی

ایم هو کی، اسیرانه چه باشی؟
همان سُلطان و بارون شو که بودی

اگر رویین تَنی، جسمْ آفَتِ توست
همان جانِ فریدون شو که بودی

همان اِقْبال و دولَت بین، که دیدی
همان بَختِ هُمایون شو که بودی

رَها کُن نَظْم کردن دُرِّها را
به دریا دُرِّ مَکْنون شو که بودی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.