هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از شکست عهد و پیمان و قول و سوگند طرف مقابلش شکایت می‌کند. او از ناامیدی و سرگشتگی خود می‌گوید و به یاد می‌آورد که چگونه وعده‌های شیرین داده شده بود، اما اکنون همه چیز به تلخی گراییده است. شاعر با استفاده از استعاره‌هایی مانند سرکه و شکر، تفاوت میان خود و طرف مقابلش را بیان می‌کند و در نهایت، به امید زنده ماندن آتش عشق و احساساتش اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۲۶۶۱

کجا شُد عَهد و پیمانی که کردی؟
کجا شُد قول و سوگندی که خوردی؟

نگفتی چَرخ تا گَردان بُوَد گِرد
ازین سَرگشته هرگز بَرنگَردی؟

نگفتی تا بُوَد خورشیدْ دِلْگَرم
نَکاهَد گَرمِ ما را هیچ سردی؟

نگفتی یک دل و مَردانه باشیم
به جانِ جُمله مَردان و به مَردی؟

مرا گویی اگر من جور کردم
بِدان کردم که پیش از من تو کردی

چرا شاید که با چون من گدایی
چو تو شاهَنْشَهی گیرد نَبَردی؟

میانِ ما و تو سِرکَنْگَبین است
زِ من سِرکه، زِ تو شِکَّرنَوَردی

چو من سِرکه فُروشم، پس تو شِکَّر
بِیَفْزا، چون به شیرینی تو فردی

مَنَم خاک و چو خاکی باد یابَد
تو عُذْرَش نِهْ، مگویَش گَرد کردی

نباشد راه را عار، از چو من گَرد
که زَر را عار نَبَود رنگِ زَردی

شِهابِ آتشِ ما زنده بادا
چو اَلْقابِ شِهابِ سُهروَردی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.