۲۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۸۶

فصل بهار کرد مصور بهشت را
پر حور ساخت عالم خاکی سرشت را

هر موج سبزه صیقل زنگ کدورت است
از کف درین دو هفته مده طرف کشت را

هر شاخ خشک می دهد از جوی شیر یاد
نقد از شکوفه کرد بهاران بهشت را

شبنم نکرد داغ دل لاله را علاج
نتوان به گریه شست خط سرنوشت را

از باده می پرست ندارد نظر به ظرف
صائب چسان ز کعبه شناسد کنشت را؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.