هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است. شاعر از سرگشتگی، درد بی‌درمان، عشق، بندگی، و ناپایداری دنیا سخن می‌گوید. او با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند «شربت مسیح»، «آب بقا»، و «گنج گهر» به مخاطب یادآوری می‌کند که گاهی رنج‌ها و سختی‌ها انسان را به کمال می‌رسانند و ارزش‌های واقعی را آشکار می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و پیچیده‌ای است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۶۸۸

سرگشته چند فکر پریشان کند ترا؟
در خانه گردبد بیابان کند ترا

از شربت مسیح بود خوشگوارتر
دردی که بی نیاز ز درمان کند ترا

تا قطره ای ز آب سبکروح تیغ هست
آب بقا مخور که گرانجان کند ترا

گنج گهر به خانه خرابان شود نصیب
دست کسی ببوس که ویران کند ترا

دیوار در میان تو و بحر می کشد
چون قطره هر که گوهر غلطان کند ترا

بر گردن تو طوق گلوگیر بندگی
بهتر ز خاتمی که سلیمان کند ترا

در ملک حسن می کندت مالک الرقاب
گر عشق همچو زلف پریشان کند ترا

ریزد به چاک پیرهن ماه مصر خار
آن سنگدل که گل به گریبان کند ترا

از سنگ، سیر و دور فلاخن شود زیاد
تمکین چگونه منع ز دوران کند ترا؟

رهزن شود ز پرده شب دل سیاه تر
خط چون ز خون خلق پشیمان کند ترا؟

چشم تو در خمار، جهانی کباب ساخت
خونش به گردن است که مستان کند ترا

صائب چو در بساط جهان برگ عیش نیست
در داغ غوطه زن که گلستان کند ترا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.