هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد هجران و عشق ناکام است. شاعر از رنج دوری و بیقراری ناشی از عشق میگوید و احساس تنهایی و بیپناهی خود را توصیف میکند. او از دنیا و آخرت گذر کرده و تنها عشق برایش باقی مانده است. این شعر پر از تصاویر شاعرانه مانند شمع، نور آفتاب، و قطره اشک است که بر عمق احساسات شاعر تأکید میکنند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.
غزل شمارهٔ ۷۲۵
پیچیده درد هجر تو بر یکدگر مرا
شاید غلط به نامه کند نامه بر مرا
از هیچ کس مرا گله ای نیست چون گهر
کز آب خود شده است گره سخت تر مرا
چون نور آفتاب، پر و بال من شود
هر چند روزگار کند پی سپر مرا
باشد ز چشم مور، مرا باغ دلگشا
آید جهان ز بس به نظر مختصر مرا
چون منتهای طلب من محو گشتن است
هر موجه سراب شود راهبر مرا
چون تیر، تا هدف نکنم هیچ جا مقام
بیچاره رهروی که شود همسفر مرا
تا بود چون حباب سبکبار زور قم
باد مراد بود ز موج خطر مرا
چندان که موی بیش ز پیری شود سفید
کوته شود امید چو شمع سحر مرا
در هیچ جا قرار ز شوخی نمی کنی
نظاره تو ساخت پریشان نظر مرا
شستم ز گریه دست که غیر از گداختن
چون شمع نیست حاصلی از چشم تر مرا
عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت
افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا
صائب ز هوش ناقص خود می کشم ملال
خوشوقت باد آنکه کند بی خبر مرا
صائب به اهل عشق بود روی حرف من
دل وا شود ز سوختگان چون شرر مرا
شاید غلط به نامه کند نامه بر مرا
از هیچ کس مرا گله ای نیست چون گهر
کز آب خود شده است گره سخت تر مرا
چون نور آفتاب، پر و بال من شود
هر چند روزگار کند پی سپر مرا
باشد ز چشم مور، مرا باغ دلگشا
آید جهان ز بس به نظر مختصر مرا
چون منتهای طلب من محو گشتن است
هر موجه سراب شود راهبر مرا
چون تیر، تا هدف نکنم هیچ جا مقام
بیچاره رهروی که شود همسفر مرا
تا بود چون حباب سبکبار زور قم
باد مراد بود ز موج خطر مرا
چندان که موی بیش ز پیری شود سفید
کوته شود امید چو شمع سحر مرا
در هیچ جا قرار ز شوخی نمی کنی
نظاره تو ساخت پریشان نظر مرا
شستم ز گریه دست که غیر از گداختن
چون شمع نیست حاصلی از چشم تر مرا
عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت
افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا
صائب ز هوش ناقص خود می کشم ملال
خوشوقت باد آنکه کند بی خبر مرا
صائب به اهل عشق بود روی حرف من
دل وا شود ز سوختگان چون شرر مرا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۲۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.