هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالات عرفانی و عاشقانه می‌پردازد. شاعر خود و همراهانش را به عناوینی مانند مستان تشنه، پروانه‌های شمع، و خشت‌های شکسته می‌خانه تشبیه می‌کند. او از بی‌توجهی دنیا به عاشقان و ناقصان جهان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که هدفشان از می‌نوشیدن، بی‌غم شدن نیست، بلکه گریه‌های مستانه است. شاعر همچنین به تنهایی و سرگشتگی خود اشاره می‌کند و در نهایت، خود را دیوانه‌ای می‌داند که در بتخانه‌ی عشق سرشته شده است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین معنوی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۷۸

عمری است حلقه در میخانه ایم ما
در حلقه تصرف پیمانه ایم ما

مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی
از تشنگان گریه مستانه ایم ما

در چشم ناقصان جهان گر چه نارسیم
چون باده، جوش سینه میخانه ایم ما

عشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم
چون شمع، تازیانه پروانه ایم ما

گر از ستاره سوختگان عمارتیم
چون جغد، خال گوشه ویرانه ایم ما

عمری است رفته ایم ازین خاکدان برون
بی درد را خیال که در خانه ایم ما

چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده ایم
تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما

از نورسیدگان خرابات نیستیم
چون خشت، پا شکسته میخانه ایم ما

جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار
چون آسیا به گرد، پی دانه ایم ما

در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست
سرگشته تر ز سبحه صد دانه ایم ما

از ما زبان خامه تکلیف کوته است
این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟

مهربتان در آب و گل ما سرشته اند
صائب خمیر مایه بتخانه ایم ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.