هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، معرفت، رهایی از تعلقات دنیوی، و آشنا شدن با حقیقت وجودی اشاره دارد. شاعر از مفاهیمی مانند پیمانه، سبحه، کعبه، بتخانه، و دیوانه بهره می‌گیرد تا تضادها و وحدت درونی را به تصویر بکشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۷۹۳

دستی که شد به گردش پیمانه آشنا
دیگر نشد به سبحه صد دانه آشنا

میزان عدل میل به یک سو نمی کند
عارف بود به کعبه و بتخانه آشنا

بر نقطه دل است چو پرگار سیر من
این مرغ قانع است به یک دانه آشنا

هر جا شراب هست، غم آشنا مخور
بیگانه می شود به دو پیمانه آشنا

زان لب همین نظاره خشکی است رزق من
باشد بخیل تا به در خانه آشنا

امروز داغ لاله رخان نیست چشم من
با آتش است کشتی پروانه آشنا

تا بر سر که سایه کند چتر داغ عشق
این آفتاب نیست به هر خانه آشنا

دیگر دلم ز زخم نمایان کمر نبست
تا شد به زلف و کاکل او شانه آشنا

شد نفس بد گهر ز مدارا گزنده تر
ز احسان نمی شود سگ دیوانه آشنا

بی دردسر به کعبه مقصود می رسد
هر سر که شد به صندل بتخانه آشنا

روشن کند سواد خط سرنوشت را
چشمی که گشت با خط پیمانه آشنا

روشن کند سواد خط سرنوشت را
چشمی که گشت با خط پیمانه آشنا

پرهیز نیست اهل خرابات را ز هم
دست سبوست با لب پیمانه آشنا

تا دل ز شوق آب نگردد، نمی شود
زین نه صدف به گوهر یکدانه آشنا

عقل است سنگ راه، و گرنه به یک نظر
اطفال می شوند به دیوانه آشنا

نقش کسی درست نشیند که چون نگین
باشد درین بساط به یک خانه آشنا

صائب ز آشنایی عالم کناره کرد
هر کس که شد به معنی بیگانه آشنا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.