هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد رنج‌ها، موانع زندگی و امید به آینده است. شاعر از مشکلاتی مانند یتیمی، غم و سختی‌ها سخن می‌گوید، اما در عین حال به رحمت الهی و امید به آینده اشاره دارد. او همچنین به مقاومت و استقامت در برابر مشکلات تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و غم نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارند.

غزل شمارهٔ ۸۳۲

بسته است چشم روشن از سیر، بال ما را
چون شمع ریشه باشد در سر نهال ما را

گرد یتیمی ما چون گوهرست ذاتی
نتوان فشاند از دل گرد ملال ما را

ما را ز زیر پر هست راهی به آن گلستان
هر چند سخت بندد صیاد بال ما را

آن کس که داد ما را ز آغاز آنچه بایست
هم می کند در آخر فکر مآل ما را

چون سایلان مبرم از تیغ رو نتابیم
چین جبین نبندد راه سؤال ما را

تا می توان گرفتن ای دلبران به گردن
در دست و پا مریزید خون حلال ما را

ما چون گهر حصاری در روی سخت خویشیم
از خشکسال غم نیست آب زلال ما را

چون مشک سوده سازد ناسور زخم ها را
گردی که خیزد از ره مشکین غزال ما را

از قیل و قال هر کس حالش بود هویدا
نتوان نهفته کردن از خلق حال ما را

دایم به آبروییم از فیض خاکساری
از دست هم ربایند رندان سفال ما را

در ناتمامی امروز از ما تمامتر نیست
هر ناقصی چه داند صائب کمال ما را؟
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.