هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و از جدایی و ناکامی در عشق شکایت می‌کند. او از گل به عنوان نماد زیبایی و معشوق یاد می‌کند و از اینکه معشوق از او دور شده و به گل روی آورده، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر همچنین از خاک به عنوان نماد فروتنی و عشق بی‌چشمداشت یاد می‌کند و از اینکه خاک باعث رویش گل شده، اظهار شگفتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و نمادین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۷۹

زِ ما بَرگشتی و با گِلْ فُتادی
دو چَشمِ خویشْ سویِ گِل گُشادی

زِ شَرمِ رویِ ما، گِل از تو بُگْریخت
زِ گِل واگَشتی، این جا سَر نَهادی

نَهادی سَر که پایِ من بِبوسی
نیابی بوسه، گِل را بوسه دادی

بِدان لب‌ها که بویِ گِل گرفته‌ست
نیابی بوسه، گَر چه اوستادی

برای رَفعِ بویَش این دو لب را
هَمی‌مالَم، به خاکَت من زِ شادی

کجا بَردارم این لب از تو، ای خاک
ولی فِتْنه تویی، گِل را تو زادی

تو آن خاکی که از حَقْ لُطف دُزدی
تو دُزدیّ و مُریدیّ و مُرادی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.