هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، جستجو، قناعت، و حوادث زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند شکوفه، نور، صحرا، و باد بهار برای بیان احساسات و مفاهیم عمیق استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن از لحاظ ادبی و معنایی پیچیده است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با مفاهیم عرفانی و استعاره‌های شعری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حرص و قناعت ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۸۳۷

زهی به ساعد سیمین شکوفه ید بیضا
نظر به نور جمال تو مهر دیده حربا

به جستجوی تو چندان عنان گسسته دویدم
که گشت صفحه مسطر کشیده، دامن صحرا

مکن نصیحت اهل لباس، بخیه به لب زن
عبث گلاب میفشان به روی صورت دیبا

عذار ماه کلف دار شد ز پرتو منت
در آفتاب بسوز و مرو به سایه طوبی

بمال بر لب خونخوار حرص، خاک قناعت
وگرنه تشنگی افزاست آب شور تمنا

در آن سرست بزرگی که نیست فکر بزرگی
در آن دل است تماشا که نیست راه تماشا

دلم چو خانه زنبور گشته است ز کاوش
سرم چو کلک مصور شده است از رگ سودا

چه حاجت است به شمع و چراغ کعبه روان را؟
که همچو ریگ روان ریخته است آبله پا

در آن ریاض که باد بهار عدل بجنبد
چو گل شکفته شود هر کسی که غنچه شد اینجا

ز ترکتاز حوادث مکن ملاحظه صائب
چه کرد سیل به پیشانی گشاده صحرا؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.