۵۳۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۸۴۳

ای دفتر حسن ترا فهرست خط و خال ها
تفصیل ها پنهان شده در پرده اجمال ها

آتش فروز قهر تو، آیینه دار لطف تو
هم مغرب ادبارها، هم مشرق اقبال ها

پیشانی عفو ترا پرچین نسازد جرم ما
آیینه کی بر هم خورد از زشتی تمثالها؟

سهل است اگر بال و پری نقصان این پروانه شد
کان شمع سامان می دهد از شعله زرین بال ها

با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی کسی
شد ریشه ریشه دامنم از خار استدلال ها

هر شب کواکب کم کنند از روزی ما پاره ای
هر روز گردد تنگتر سوراخ این غربال ها

حیران اطوار خودم، درمانده کار خودم
هر لحظه دارم نیتی چون قرعه رمال ها

هر چند صائب می روم سامان نومیدی کنم
زلفش به دستم می دهد سر رشته آمال ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.