هوش مصنوعی:
این شعر به توصیف طلوع آفتاب و تأثیر آن بر طبیعت و انسان میپردازد. شاعر با تصاویر زیبا و استعارههای هنرمندانه، خونین شدن چهرهٔ آفتاب در شفق، رنگین شدن چشم خلق، و تلاش آفتاب برای دیدن روی تو در آیینه را به تصویر میکشد. همچنین، اشارهای به دشواری دستیابی به افکار بلند و از دست دادن فرصتها دارد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آن برای کودکان دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مضامین مانند از دست دادن فرصتها و دشواری دستیابی به افکار بلند، بیشتر مناسب مخاطبان نوجوان و بزرگسال است.
غزل شمارهٔ ۸۷۸
از شفق هر صبح سازد چهره خونین آفتاب
تا مگر آید به چشم خلق رنگین آفتاب
از بهشت روشنایی روزنی واکرده است
در دل هر ذره از مژگان زرین آفتاب
تا مگر روی ترا ز آیینه بیند پیشتر
می جهد هر صبحدم از خواب شیرین آفتاب
دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست
زرد شد تا مطلعی را کرد رنگین آفتاب
ترک خواب صبح کن صائب که در خون شفق
روی می شوید به خون از خواب شیرین آفتاب
تا مگر آید به چشم خلق رنگین آفتاب
از بهشت روشنایی روزنی واکرده است
در دل هر ذره از مژگان زرین آفتاب
تا مگر روی ترا ز آیینه بیند پیشتر
می جهد هر صبحدم از خواب شیرین آفتاب
دامن فکر بلند آسان نمی آید به دست
زرد شد تا مطلعی را کرد رنگین آفتاب
ترک خواب صبح کن صائب که در خون شفق
روی می شوید به خون از خواب شیرین آفتاب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.