هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعات مختلفی مانند شکرگزاری، پشیمانی از گناه، عظمت هنر و ادب، و نقش رنج و غم در زندگی می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تصاویر زیبا، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک شعر را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۹۴۰

شکر این آب و علف ضایع کنان یک دم بجاست
شکر ارباب سخن باقی است تا عالم بجاست

می کند اشک ندامت پاک، دل را از گناه
نیست از دوزخ غمی تا دیده پر نم بجاست

بی کشاکش نیست عیسی گر برآید بر فلک
چشم سوزن می پرد تا رشته مریم بجاست

کعبه حاجت روا را چشم زخمی لازم است
گر رگ تلخی بود با چشمه زمزم، بجاست

نیست بر صاحبدلان دستی هوای نفس را
باد در دست سلیمان است تا خاتم بجاست

نام فانی را اثر بخشد حیات جاودان
تا نیفتاده است جام از دور، نام جم بجاست

لازم شمع است صائب اشک و آه آتشین
تا اثر از زندگانی هست، درد و غم بجاست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.