هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از آزادگی و بیاعتنایی خود به دنیا و آخرت سخن میگوید. او خود را در عشق و رنج بیهمتا میداند و از نداشتن همتایی در این مسیر شکوه میکند. تصاویر شعری مانند یوسف، خواب پریشان، کشتی در طوفان و سرو، بر عمق احساسات او تأکید دارند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانهای است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'داغ عشق' یا 'طوفان' ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۹۴۲
از دو عالم فارغم، آزاده ای چون من کجاست؟
زیر دست سایه ام، افتاده ای چون من کجاست؟
درد را سر، داغ را لخت جگر، غم را دلم
درد و داغ عشق را آماده ای چون من کجاست؟
نقش یوسف طلعتان خواب پریشان من است
در بساط خاک، لوح ساده ای چون من کجاست؟
نه به لنگر کار دارم نه به ساحل بازگشت
عشق را کشتی به طوفان داده ای چون من کجاست؟
سایه ام چون سرو بر دوش گلستان بار نیست
در جهان آب و گل، آزاده ای چون من کجاست؟
دنیی و عقبی نمی گردد به گرد خاطرم
از دو عالم بر کنار افتاده ای چون من کجاست؟
شسته است از چشم انجم خواب، جوش مستیم
در خم افلاک صائب باده ای چون من کجاست؟
زیر دست سایه ام، افتاده ای چون من کجاست؟
درد را سر، داغ را لخت جگر، غم را دلم
درد و داغ عشق را آماده ای چون من کجاست؟
نقش یوسف طلعتان خواب پریشان من است
در بساط خاک، لوح ساده ای چون من کجاست؟
نه به لنگر کار دارم نه به ساحل بازگشت
عشق را کشتی به طوفان داده ای چون من کجاست؟
سایه ام چون سرو بر دوش گلستان بار نیست
در جهان آب و گل، آزاده ای چون من کجاست؟
دنیی و عقبی نمی گردد به گرد خاطرم
از دو عالم بر کنار افتاده ای چون من کجاست؟
شسته است از چشم انجم خواب، جوش مستیم
در خم افلاک صائب باده ای چون من کجاست؟
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.