هوش مصنوعی: این متن به موضوعاتی مانند عشق، عرفان، وحدت وجود، و انتقاد از زهد و ریاکاری می‌پردازد. شاعر از دوزخ و بهشت به عنوان مفاهیمی نسبی سخن می‌گوید و بر اهمیت عشق حقیقی و دردِ عاشقی تأکید می‌کند. همچنین، به نقد دنیای مادی و شهرت‌طلبی می‌پردازد و بیان می‌کند که عشق و حسن از یک منشأ هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشند.

غزل شمارهٔ ۹۶۲

من به دوزخ می روم، زاهد اگر در جنت است
دوزخ ارباب معنی صحبت بی نسبت است

عارفان را در لباس فقر بودن آفت است
هم لباس خلق گشتن پرده دار شهرت است

دست شستن نیست چندان کاری از موج سراب
دامن افشاندن به دنیا از قصور همت است

عالم روشن به چشمش زود می گردد سیاه
هر که چون پروانه بی درد، عاشق صحبت است

موشکافان از پریشانی نمی تابند روی
طره آشفتگی شیرازه جمعیت است

بهر نخجیری است هر دامی درین نخجیرگاه
حلقه دام چشم از بهر شکار عبرت است

صحبت عاشق گران بر خاطر معشوق نیست
طوق قمری سرو بستان را کمند وحدت است

حسن و عشق از یک گریبان سر برون آورده اند
این شرر در سنگ با پروانه گرم صحبت است

عشق هر کس را که خواهد می کند زیر و زبر
پشت و روی جنس دیدن بر خریدن حجت است

از نسیم شکوه گرد کلفت از دل می رود
شکوه چون در دل گره گردید، تخم کلفت است

می برد فیض جواهر سرمه از گرد ملال
هر که چون آیینه صائب در مقام حیرت است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.