۲۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۱۰

هر که چون پروانه بی باک، مست آتش است
هر کجا پر می زند بر روی دست آتش است

ربط ما با داغ عالمسوز عشق امروز نیست
سالها شد این سمندر شیر مست آتش است

نیست حسن و عشق را از هم جدایی جز به نام
هر که بر پروانه خندد در شکست آتش است

نفس اگر بر عقل غالب شد، همان مغلوب اوست
دود بر آتش سوار و زیر دست آتش است

مصرع صائب جگرسوزست چون تیر شهاب
این خدنگ گرمرو، گویا ز شست آتش است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.