هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به مفاهیمی مانند عشق، رنج، فداکاری، و پذیرش سرنوشت میپردازد. شاعر از دردها و رنجهای زندگی سخن میگوید و راهحلهایی مانند صبر، مقاومت، و عشق را پیشنهاد میدهد. همچنین، به موضوعاتی مانند سبکباری در مقابل گرانجانی، ارزش باختن در برابر بردن، و آرامش در سکوت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و مرگ اختیاری ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۵۹
مرهم تیغ تغافل خون خود را خوردن است
بخیه این زخم، دندان بر جگر افشردن است
باده انگور کافی نیست مخمور مرا
چاره من باغ را بر یکدگر افشردن است
از سبکباری گرانجانان دنیا غافلند
ورنه ذوق باختن بسیار بیش از بردن است
لنگری چون بحر پیدا کن که روشن گوهری
با کمال قدرت از هر موج سیلی خوردن است
خون به خون شستن درین میدان، گل مردانگی است
چاره مردن، به مرگ اختیاری مردن است
غم ندارد راه در دارالامان خامشی
غنچه تصویر فارغ از غم پژمردن است
غیر شغل دلفریب عشق، صائب در جهان
رو به هر کاری که آری آخرش افسردن است
بخیه این زخم، دندان بر جگر افشردن است
باده انگور کافی نیست مخمور مرا
چاره من باغ را بر یکدگر افشردن است
از سبکباری گرانجانان دنیا غافلند
ورنه ذوق باختن بسیار بیش از بردن است
لنگری چون بحر پیدا کن که روشن گوهری
با کمال قدرت از هر موج سیلی خوردن است
خون به خون شستن درین میدان، گل مردانگی است
چاره مردن، به مرگ اختیاری مردن است
غم ندارد راه در دارالامان خامشی
غنچه تصویر فارغ از غم پژمردن است
غیر شغل دلفریب عشق، صائب در جهان
رو به هر کاری که آری آخرش افسردن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.