هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوع عشق، رنج‌های آن، و تأثیراتش بر روح و جسم انسان می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند عشق، مجنون، کوه قاف، و عنقا استفاده کرده تا عمق احساسات و تجربیات انسانی را بیان کند. همچنین، به چالش‌های معنوی و اخلاقی مانند خودبینی و دورویی اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند رنج عشق و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۲۰

عشق بالا دست بر خاک از وجود ما نشست
از گهر گرد یتیمی بر رخ دریا نشست

عشق تن در صحبت ما داد از بی آدمی
کوه قاف از بی کسی در سایه عنقا نشست

زخم مجنون تازه خواهد شد که از سودای ما
طرفه شاهینی دگر بر سینه صحرا نشست

راه عشق است این، به آتش پایی خود پر مناز
خار این وادی مکرر برق را در پا نشست

جسم خاکی در صفای دل نیندازد خلل
باده آسوده است از گردی که بر مینا نشست

نیست تاب همنفس آیینه های صاف را
زود می گردد گران، ابری که با دریا نشست

خار در چشمش، اگر هنگامه افروزی کند
چون شرر هر کس تواند در دل خارا نشست

کرد رعنا همچو آتش بال و پرواز مرا
در طریق عشق اگر خاری مرا در پا نشست

کفر و دین روشن ضمیران را نمی سازد دو دل
کی شود شبنم دورو، گر بر گل رعنا نشست؟

زنگ خودبینی گرفت آیینه بینایی اش
هر که صائب یک نفس با مردم دنیا نشست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.