هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، غربت، آزادگی، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند سنگینی راه، بی‌قراری دل، و دوری از عزیزان سخن می‌گوید و به دنبال روشن‌بختی و حقیقت در میان تاریکی‌هاست. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند عشق الهی و رهایی از تعلقات دنیوی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۵۰

سنگ راهی شوق را چون جسم سنگین خواب نیست
راه پیما را براقی چون دل بیتاب نیست

از عزیزیهای غربت دل نمی گیرد قرار
آب در صلب گهر بی رعشه سیماب نیست

برگ از آزادگی بیرون نیارد سرو را
بر دل عارف گران جمعیت اسباب نیست

مشکل است از عالم آب آمدن آسان برون
موج این دریا به گیرایی کم از قلاب نیست

از خودآرایان، دل روشن طمع کردن خطاست
اخگر دل زنده در خاکستر سنجاب نیست

بخت روشنگر شود ز آیینه تاریک سبز
بحر را بر دل غبار از ظلمت سیلاب نیست

پرده پوش پای خواب آلود، طرف دامن است
زاهد دلمرده را جایی به از محراب نیست

آشنایانند یکسر پرده بیگانگی
فیض در جمعیت احباب چون اسباب نیست

می کشد موج می از دل ریشه غم را برون
این نهنگ جان ستان را غیر ازین قلاب نیست

از دل روشن شود نزدیک، منزلهای دور
شبروان را بال پروازی به از مهتاب نیست

پشت ما گرم است از خورشید عالمتاب عشق
دیده ما بر سمور و قاقم و سنجاب نیست

خواب مخمل پرده چشم غلط بینان شده است
ورنه در نی بوریا را غیر شکر خواب نیست

آه صائب کز لب میگون آن بیدادگر
عشقبازان را به جز خمیازه فتح الباب نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.