هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی عشق، رنج، و ناامیدی است. شاعر از مقایسه‌های مختلف مانند خورشید و چراغ، پروانه و چراغ، و مرغ دست‌آموز استفاده می‌کند تا احساسات خود را درباره‌ی بی‌قراری، بی‌اعتباری، و دوری از معشوق بیان کند. همچنین، اشاره‌ای به گذشت زمان و تغییر شرایط دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۲۷۸

گر چه طبعم کم ز خورشید جهان افروز نیست
در نظرها اعتبارم چون چراغ روز نیست

دست اگربردارم از دل، می شکافد سینه را
هیچ مرغی چون دل بیتاب، دست آموز نیست

حسن چون بی پرده آید، عشق ناپیدا شود
جوشش پروانه بر گرد چراغ روز نیست

خاک ما را از گل بیت الحزن برداشتند
چون سبو پیوند دست ما به سر امروز نیست

دست چون دادی به دستی، قطع الفت مشکل است
دست و پایی می زند تا مرغ دست آموز نیست

از شب آدینه روز عشرت ما شد سیاه
صبح شنبه هیچ طفلی این چنین بد روز نیست

همتم از شمع باشد یک سر و گردن بلند
آستین بر اشکی افشانم که دامن سوز نیست

پرده گوش از صفیر من شود خاکستری
اینقدر با شعله آواز بلبل، سوز نیست

روزگاری شد که در سلک سخن سنجان اوست
نسبت صائب به شاه قدردان امروز نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.