هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند عشق، عرفان، ناامیدی از دنیا، قناعت، و معرفت میپردازد. شاعر با استفاده از استعارهها و تصاویر زیبا، مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی را بیان میکند. مضامین اصلی شامل دوری از ماتریالیسم، اهمیت قناعت، و جستجوی حقیقت درونی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد. درک کامل این متن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۹۹
بار بر مجنون ما جمعیت اطفال نیست
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
خاک زن در چشم خودبینی که از آب حیات
سد اسکندر به جز آیینه اقبال نیست
مزرع امید را آب تنک برق فناست
عیش را ناقص کند جامی که مالامال نیست
قطع امید از تهی چشمان عالم کرده ایم
کشت ما را چشم آب از چشمه غربال نیست
وقت آن درویش قانع خوش که از خوان نصیب
لقمه ای دارد که چشم شورش از دنبال نیست
مهر خاموشی است حجت بر مزاج مستقیم
رفتن تب را دلیلی بهتر از تبخال نیست
گفتگوی معرفت کم کن که اهل حال را
حجت ناطق به غیر از ترک قیل و قال نیست
بی نیاز از هاله باشد خوبی ماه تمام
ساق چون افتاد سیمین حاجت خلخال نیست
سعی در جمعیت دل کن کز این عبرت سرا
آنچه نتوان برد از اسباب با خود، مال نیست
دیده اهل هوس دایم بود در سیر و دور
نقطه را آسودگی در قرعه رمال نیست
مرکز پرگار سرگردانی بی منتهاست
هر سر بی حاصلی کز فکر زیر بال نیست
نیست صائب بر حریصان جمع سیم و زر گران
از گرانباری غباری بر دل حمال نیست
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
خاک زن در چشم خودبینی که از آب حیات
سد اسکندر به جز آیینه اقبال نیست
مزرع امید را آب تنک برق فناست
عیش را ناقص کند جامی که مالامال نیست
قطع امید از تهی چشمان عالم کرده ایم
کشت ما را چشم آب از چشمه غربال نیست
وقت آن درویش قانع خوش که از خوان نصیب
لقمه ای دارد که چشم شورش از دنبال نیست
مهر خاموشی است حجت بر مزاج مستقیم
رفتن تب را دلیلی بهتر از تبخال نیست
گفتگوی معرفت کم کن که اهل حال را
حجت ناطق به غیر از ترک قیل و قال نیست
بی نیاز از هاله باشد خوبی ماه تمام
ساق چون افتاد سیمین حاجت خلخال نیست
سعی در جمعیت دل کن کز این عبرت سرا
آنچه نتوان برد از اسباب با خود، مال نیست
دیده اهل هوس دایم بود در سیر و دور
نقطه را آسودگی در قرعه رمال نیست
مرکز پرگار سرگردانی بی منتهاست
هر سر بی حاصلی کز فکر زیر بال نیست
نیست صائب بر حریصان جمع سیم و زر گران
از گرانباری غباری بر دل حمال نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.