هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و محبت میپردازد و بیان میکند که عشق نیازی به قدرت و اقبال ندارد. همچنین، اشاره میکند که در راه عشق، رنج و شکست نیز ارزشمند است و حتی زنجیرها برای عاشقان مانند زیورآلات میشوند. متن بر اهمیت سکوت و درک حال در حریم وصال تأکید دارد و از قیل و قال بینیاز است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای افراد زیر 16 سال دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج و شکست در عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۲۹۸
عشق را حاجت به زور بازوی اقبال نیست
فتح اقلیم قفس جز در شکست بال نیست
شرم هشیاری زبان بند شکایت گشته است
می اگر باشد، زبان شکوه مالال نیست
هر کجا پای محبت در میان باشد خوش است
حلقه زنجیر، لیلی را کم از خلخال نیست
هر قدر خواهد دلت، عرض تجلی کن به دل
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
در حریم وصل او صائب خموشی پیشه کن
مجلس حال است اینجا، جای قیل و قال نیست
فتح اقلیم قفس جز در شکست بال نیست
شرم هشیاری زبان بند شکایت گشته است
می اگر باشد، زبان شکوه مالال نیست
هر کجا پای محبت در میان باشد خوش است
حلقه زنجیر، لیلی را کم از خلخال نیست
هر قدر خواهد دلت، عرض تجلی کن به دل
خانه آیینه تنگ از کثرت تمثال نیست
در حریم وصل او صائب خموشی پیشه کن
مجلس حال است اینجا، جای قیل و قال نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.