هوش مصنوعی:
این متن به بیان تضادها و تناقضهای زندگی میپردازد، از جمله مهر و خشم، شادی و غم، و حضور و غیبت. شاعر از ناپایداری دنیا و وابستگی انسانها به یکدیگر سخن میگوید و تأکید میکند که ارزش واقعی زندگی در درک عمیقتر از وجود و معناست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۲۹
با این همه مِهْر و مِهْربانی
دل میدَهَدَت که خشمْ رانی؟
وین جُملهٔ شیشه خانهها را
دَرهَم شِکَنی به لَنْ تَرانی؟
در زَلزَله است دارِ دنیا
کَزْ خانه تو رَخْت میکَشانی
نالانِ تو صد هزار رَنْجور
بیتو نَزِیَند، هین تو دانی
دنیا چو شب و تو آفتابی
خَلْقان همه صورت و تو جانی
هر چند که غافِلاَند از جان
در مَکْسَبه و غَمِ اَمانی
امّا چون جان زِ جا بِجُنبَد
آغاز کنند نوحه خوانی
خورشید چو در کُسوف آید
نی عیش بُوَد، نه شادمانی
تا هست اَزو به یاد نارَند
ای وایْ چو او شود نَهانی
ای رونَقِ رَزم و جانِ بازار
شیرینیِ خانه و دُکانی
خاموش که گفت و گو حِجابَند
از بَحْرِ مُعَلَّقِ مَعانی
دل میدَهَدَت که خشمْ رانی؟
وین جُملهٔ شیشه خانهها را
دَرهَم شِکَنی به لَنْ تَرانی؟
در زَلزَله است دارِ دنیا
کَزْ خانه تو رَخْت میکَشانی
نالانِ تو صد هزار رَنْجور
بیتو نَزِیَند، هین تو دانی
دنیا چو شب و تو آفتابی
خَلْقان همه صورت و تو جانی
هر چند که غافِلاَند از جان
در مَکْسَبه و غَمِ اَمانی
امّا چون جان زِ جا بِجُنبَد
آغاز کنند نوحه خوانی
خورشید چو در کُسوف آید
نی عیش بُوَد، نه شادمانی
تا هست اَزو به یاد نارَند
ای وایْ چو او شود نَهانی
ای رونَقِ رَزم و جانِ بازار
شیرینیِ خانه و دُکانی
خاموش که گفت و گو حِجابَند
از بَحْرِ مُعَلَّقِ مَعانی
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
۱۲۶۹
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۲۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.