هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی با مضامین عرفانی و اخلاقی، بر اهمیت درک دردهای زندگی، پذیرش سختیها، و جستجوی معنویت تأکید دارد. شاعر از استعارههایی مانند میخانه، تیغ، و دریا برای بیان مفاهیم عمیق استفاده میکند و بر ضرورت هوشیاری، صبر، و درک حقایق زندگی تأکید میورزد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی استعارهها مانند میخانه و تیغ ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا گمراهکننده باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳۸۸
وقت خط کام از لب چون نوش می باید گرفت
درد این میخانه را سرجوش می باید گرفت
می شود جان تازه از آمیزش سیمین بران
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
سرسری نتوان گذشت از آب جان بخش حیات
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
تا نگردی بر گنه در خانه خالی دلیر
صورت دیوار را با هوش می باید گرفت
با سبک مغزی کلاه فقر بر سر پینه ای است
زین سر خوان تهی سرپوش می باید گرفت
در صلاح اهل ظاهر مکرها پوشیده است
دور خود را زین چه خس پوش می باید گرفت
ساز باشد پرده بیگانگی در بزم می
مطرب از گلبانگ نوشانوش می باید گرفت
محفل روشن ضمیران جای قیل وقال نیست
چون صدف در پیش دریا گوش می باید گرفت
تا بود ایمن ز سیلاب حوادث خانه ات
خانه خود چون کمان بر دوش می باید گرفت
دل ز شیرینی به تلخی می توان برداشتن
نیش این وحشت سرا را نوش می باید گرفت
مدتی سجاده تقوی به دوش انداختی
روزگاری هم سبو بر دوش می باید گرفت
تا بود در جوش صائب سینه گرم بهار
ساغری زین باده سرجوش می باید گرفت
درد این میخانه را سرجوش می باید گرفت
می شود جان تازه از آمیزش سیمین بران
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
سرسری نتوان گذشت از آب جان بخش حیات
تیغ را چون زخم در آغوش می باید گرفت
تا نگردی بر گنه در خانه خالی دلیر
صورت دیوار را با هوش می باید گرفت
با سبک مغزی کلاه فقر بر سر پینه ای است
زین سر خوان تهی سرپوش می باید گرفت
در صلاح اهل ظاهر مکرها پوشیده است
دور خود را زین چه خس پوش می باید گرفت
ساز باشد پرده بیگانگی در بزم می
مطرب از گلبانگ نوشانوش می باید گرفت
محفل روشن ضمیران جای قیل وقال نیست
چون صدف در پیش دریا گوش می باید گرفت
تا بود ایمن ز سیلاب حوادث خانه ات
خانه خود چون کمان بر دوش می باید گرفت
دل ز شیرینی به تلخی می توان برداشتن
نیش این وحشت سرا را نوش می باید گرفت
مدتی سجاده تقوی به دوش انداختی
روزگاری هم سبو بر دوش می باید گرفت
تا بود در جوش صائب سینه گرم بهار
ساغری زین باده سرجوش می باید گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.