هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که از مفاهیمی مانند عشق، رندی، زیبایی، و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از لحظات خوش و ناخوش عشق، جدایی، و درد دل‌هایش صحبت می‌کند و از عناصری مانند گل، بلبل، شمع، و شراب به‌عنوان نمادهایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۳۹۱

وقت رندی خوش که کام از موسم گل برگرفت
دامن سجاده را داد از کف و ساغر گرفت

رهن می کردم ردایی را که ننگ دوش بود
وقت مشرب خوش که این بارم ز گردن برگرفت

می شود از همدگر روشن چراغ حسن و عشق
شمع گل از غنچه منقار بلبل در گرفت

با خموشی منع آه گرم از دل چون کنم؟
چون توان با موم راه روزن مجمر گرفت؟

دامن افشان از سر خاکم گذشتن سهل نیست
آتش این شکوه خواهد دامن محشر گرفت

تشنگان حشر، فکر چشمه دیگر کنید
کز لب تبخاله ریزم برق در کوثر گرفت

بیش ازین کاوش مکن با دل که چشم تشنه اشک
از برای گریه کردن آب از گوهر گرفت

شیشه با سنگ و قدح یا محتسب یکرنگ شد
کی ندانم صحبت ما و تو خواهد در گرفت

سهل باشد گل به جیب دوستداران ریختن
از ره دشمن به مژگان خار باید بر گر

گر نمی خواهد که در پای تو ریزد رنگ عشق
سرو از قمری به کف چون مشت خاکستر گرفت؟

صائب از مژگان او دعوای خون دل مکن
از شهیدان خونبهای رگ که از نشتر گرفت؟

کلک صائب جوهر خود گر چنین خواهد نمود
در دل یاقوت خواهد برق غیرت در گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.