هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد هجران و عشق است. شاعر از ناله‌های حسرت و فریادهای درونی خود می‌گوید و عشق را بالاتر از همه چیز می‌داند. او اشاره می‌کند که عشق مانند قمری آزاد است و ارزش واقعی هر چیز در گرو عشق است. همچنین، شاعر به هنر و استعداد اشاره دارد و از قدرت قلم و سخنوری خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۳

شب هجران دلم از ناله حسرت شادست
چه توان کرد که فریاد رسم فریادست

رتبه عشق ز معشوق بلندی گیرد
قمری از طعنه کوته نظران آزادست

کار با جذبه عشق است عزیزان، ورنه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر بادست

سهل کاری است به فتراک سر ما بستن
صید را زنده گرفتن هنر صیادست

از سواد ورق لاله چنین شد روشن
که سیه بختی و خونین جگری همزادست

هر متاعی که بود قیمت و قدری دارد
آنچه با خاک برابر شده استعدادست

لوح تعلیم ز آیینه به پیشش مگذار
طوطی خط تو در مشق سخن استادست

آفرین بر قلم نافه گشایت صائب
که ز تردستی او ملک سخن آبادست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.