هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به بیان پوچی و بی‌ثباتی دنیا و امور مادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر گوناگون مانند میوه، تخم، گل، کدو، حباب و تیر باران حوادث، نشان می‌دهد که هر چیزی که عشق و معنویت در آن نباشد، پوچ و بی‌ارزش است. او همچنین بر اهمیت عشق و ایستادگی در برابر مشکلات تأکید می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد تا به‌درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۴۲

میوه و تخم و گل عالم امکان پوچ است
سر به سر دانه این مزرع ویران پوچ است

هر سری کز می گلرنگ نباشد لبریز
چون کدو در نظر باده پرستان پوچ است

هر حبابی که هوای تو ندارد در مغز
سر برآرد اگر از چشمه حیوان پوچ است

تیر باران حوادث چه کند با عاشق؟
پیش شیران قوی پنجه نیستان پوچ است

هر که سجاده خود بر سر آب اندازد
همچو کف در نظر همت مردان پوچ است

دل خونین نشود با دهن خندان جمع
لاف خونین دلی از پسته خندان پوچ است

هر کجا خامه صائب در گفتار زند
یکقلم زمزمه مرغ خوش الحان پوچ است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.