هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیمی مانند گذرایی عمر، آزادی، ناشناخته ماندن جوهره‌ی واقعی انسان، و نقد دنیای مادی و ظاهری می‌پردازد. شاعر از استعاره‌های مختلف مانند کشتی، طوفان، مرغ قفس، و چوگان استفاده کرده تا احساسات عمیق خود را بیان کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۸۸

از گرانخوابی ما عمر سبک جولان است
لنگر کشتی ما بال وپر طوفان است

سادگی بین که همان فکر اقامت داریم
گر چه گوی سر ما در خم نه چوگان است

می برد قامت خم رو به اجل پیران را
این کمانی است که چون تیر سبک جولان است

نیست پروای عدم دلزده هستی را
از قفس مرغ به هر جا که رود بستان است

هیچ کس ز اهل بصیرت دل ما را نشاخت
جوهری را چه گنه، گوهر ما غلطان است

دل سرگشته به کونین نمی آمیزد
گوی آماده زخم از دو سر چوگان است

تو نداری سر آزادی ازین بند گران
ورنه هر موجه این بحر بلا سوهان است

هر که در دایره پرده نشینان سخن
بی طلب پای نهد، سنگ ته دندان است

چون فلاخن که کند سنگ سبک جولانش
خواب سنگین سبب شوخی آن مژگان است

دل روشن نکند دعوی دانش صائب
عرض جوهر ندهد آینه چون رخشان است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.