هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از عظمت و نورانیت یک شخصیت معنوی یا عرفانی سخن میگوید. او این شخصیت را به عنوان چراغ هدایت و منبع نور توصیف میکند که حتی خورشید در مقابلش کوچک و شرمسار میشود. شاعر از تأثیرات معنوی و روحانی این شخصیت بر جهان و انسانها سخن میگوید و از او میخواهد که بذرهای خیر و نور را در وجود خاکی انسانها بکارد و آنها را به سوی سعادت هدایت کند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی و مفاهیم عرفانی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۲۷۴۹
ای چَشم و چراغِ شَهریاری
وَاللَّهْ به خدا که آنْ تو داری
شمعی که در آسْمان نَگُنجَد
از گوشهٔ سینهیی بَرآری
خورشید به پیشِ نورِ آن شمع
یک ذَرّه شود زِ شَرمساری
وَقت است که در وجودِ خاکی
آن تُخم که گفتهیی بِکاری
آخِر چه شود کَزْ آبِ حیوان
بر چهرهٔ زَعفَرانْ بِباری؟
تا لاله سِتانِ عاشقان را
از گُلْبُنِ حَقْ به خنده آری
بر پُشتِ فَلَک نَهَند پا را
چون تو سَرَشان دَمی بِخاری
انگورِ وجود، باده گَردد
چون پایْ بَرو نَهی، فَشاری
مَخْدومیِ شَمسِ حَقّ تبریز
لُطفی که هزار نوبهاری
وَاللَّهْ به خدا که آنْ تو داری
شمعی که در آسْمان نَگُنجَد
از گوشهٔ سینهیی بَرآری
خورشید به پیشِ نورِ آن شمع
یک ذَرّه شود زِ شَرمساری
وَقت است که در وجودِ خاکی
آن تُخم که گفتهیی بِکاری
آخِر چه شود کَزْ آبِ حیوان
بر چهرهٔ زَعفَرانْ بِباری؟
تا لاله سِتانِ عاشقان را
از گُلْبُنِ حَقْ به خنده آری
بر پُشتِ فَلَک نَهَند پا را
چون تو سَرَشان دَمی بِخاری
انگورِ وجود، باده گَردد
چون پایْ بَرو نَهی، فَشاری
مَخْدومیِ شَمسِ حَقّ تبریز
لُطفی که هزار نوبهاری
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.