هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات شاعر نسبت به عشق، طبیعت و جهان است. او با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند لطف و قهر، ابر بهار، گل روی و خورشید، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و جهان اطرافش بیان می‌کند. شاعر همچنین به مفاهیمی مانند وحدت، افتادگی و عشق الهی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶۷

لطف و قهر تو به چشم من غمناک یکی است
نظر مرحمت و حلقه فتراک یکی است

چه گره واکند از خاطر من ابر بهار؟
دانه سوخته و خاطر غمناک یکی است

نسبتی نیست به خورشید گل روی ترا
اینقدر هست که خوی تو و افلاک یکی است

چون خزان آتش بیداد زند در گلشن
چهره نازک گل با خس و خاشاک یکی است

نشود نشأه می مختصر از شیشه و جام
فیض جام جم و آیینه ادراک یکی است

رتبه مردم افتاده کجا، خاک کجا
گر چه در مرتبه، افتادگی و خاک یکی است

بیخبر شد ز جهان هر که گرفتار تو شد
فیض زنجیر تو و سلسله تاک یکی است

به قبول نظر عشق توان گشت تمام
در همه روی زمین آینه پاک یکی است

سربرآورده ام از قلزم وحدت صائب
سرمه در دیده انصاف من و خاک یکی است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.