هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج عشق و جدایی است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند 'بی لب ساغر'، 'خم دل پر گله' و 'داغ عشق'، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و رنج‌های عشق نشان می‌دهد. او همچنین به این نکته اشاره می‌کند که بدون جراحت و رنج، کسی از مرحله عشق نگذشته است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۶۱۶

بی لب ساغر می دیده خونپالا داشت
خم دلی پر گله از سرکشی مینا داشت

این زمان بر سر هر فاخته ای می لرزد
آن که چون سرو دو صد عاشق پا بر جا داشت

لب ساغر به مذاقم نمکین می آید
چشم شور که خم اندر خم این مینا داشت؟

بی جراحت کسی از مرحله عشق نرفت
تیغ الماس به کف سبزه این صحرا داشت

رنگ ناسور ز آیینه داغم نزدود
پنبه هر چند درین کار ید بیضا داشت

صائب آن عهد کجا رفت که از سوختگان
داغ او گوشه چشمی به من شیدا داشت؟
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.