هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از مضامین عشق، رنج، فراق، و جستجوی معنا در وجود و عدم سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی معشوق، درد عشق، و بی‌اعتنایی او به عاشق شکایت می‌کند و در عین حال، به مفاهیمی مانند تقدیر، اقبال، و جستجوی حقیقت اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و فراق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۶۳۱

خط به گرد لب میگون تو چون ساغر گشت
خال شبرنگ ترا اختر دولت برگشت

رحم بر خود کن اگر رحم نداری بر ما
سر مژگان تو از کاوش دلها برگشت

عشق کی فرصت بیمار پرستی دارد؟
نعمتی بود که خون در رگ ما نشتر گشت

سر مپیچ از سر زانو که درین قلزم فیض
هر که پیچید به خود قطره صفت گوهر گشت

راه خوابیده اقلیم فنا مشکل بود
زخم شمشیر تو پهلوی مرا شهپر گشت

ما سر دولت و اقبال نداریم، ارنه
دفتر بال هما در کف ما ابتر گشت

در کدامین صدف ای در یتیمت جویم؟
کف این بحر ز دود دل من عنبر گشت

از وجود و عدم ما، چه خبر می پرسی؟
شرری بود سفر کرد و به آتش برگشت

فکر رنگین تو صائب چمن آرا گردید
دفتر لاله چو تقویم کهن ابتر گشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.