هوش مصنوعی: این شعر به مفهوم بهشت از دیدگاه شاعر می‌پردازد و بیان می‌کند که بهشت نه یک مکان فیزیکی، بلکه حالتی درونی است که با خوشی، عشق، و پاکی دل همراه است. شاعر تأکید می‌کند که بهشت در هر جایی که زیبایی و آرامش وجود دارد، قابل تجربه است و دوزخ نیز از درون انسان ناشی می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به شراب و عشق زمینی ممکن است نیاز به تفسیر داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۳۲

این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت؟
هر کجا وقت خوشی رو دهد آنجاست بهشت

باده هر جا که بود چشمه کوثر نقدست
هر کجا سرو قدی هست دو بالاست بهشت

دل رم کرده ندارد گله از تنهایی
که به وحشت زدگان دامن صحراست بهشت

از درون سیه توست جهان چون دوزخ
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

دارد از خلد ترا بی بصریها محجوب
ورنه در چشم و دل پاک مهیاست بهشت

هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل
در دل سوختگان انجمن آراست بهشت

عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت
نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت

صائب از روی بهشتی صفتان چشم مپوش
که درین آینه بی پرده هویداست بهشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.