۲۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۷۶۱

خط تو چهره گشای بهار آینه است
تبسمت گل جیب و کنار آینه است

ز اشتیاق تماشای خود چه خواهی کرد؟
که آه غیرت من پرده دار آینه است

هزار میکده خون جگر تلف کردیم
هنوز چهره ما شرمسار آینه است

قسم به عشق که از فیض پاکدامانی است
که خلوت همه خوبان کنار آینه است

ملامت دل صائب ز عشق بی اثرست
همیشه حسن پرستی شعار آینه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.