هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند عشق، رنج، زندگی، مرگ و معنویت می‌پردازد. شاعر از دردها و دشواری‌های زندگی سخن می‌گوید، اما در عین حال، عشق را به عنوان منبع رحمت و لطف الهی می‌ستاید. همچنین، به مفاهیمی مانند شهادت، عمر ابدی، و بی‌خودی در عرفان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات به موضوعاتی مانند مرگ و رنج اشاره می‌کنند که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۰۵

سزای خواب بود دیده ای که گریان نیست
نفس و بال بود بر دلی که نالان نیست

چه نسبت است به عمر ابد شهادت را؟
که آب تیغ، گرانجان چو آب حیوان نیست

شد از گرفتگی عقل، کار بر من سخت
سزای سنگ بود پسته ای که خندان نیست

تمام رحمت و لطف است عشق بنده نواز
چه شد که آب مروت به چشم اخوان نیست

ز درد و داغ محبت مگو به مرده دلان
تنور سرد، سزاوار بستن نان نیست

به یک دو هفته ز منت هلال شد، مه بدر
شکستن لب نان سپهر آسان نیست

عدم ز قرب جوار وجود زندان است
وگرنه کیست که از زندگی پشیمان نیست؟

هوا به دولت پیری مسخر من شد
قد خمیده کم از خاتم سلیمان نیست

خلاص کرد مرا شور عشق از عالم
برای داغ، حصاری به از نمکدان نیست

خوشم به دامن صحرای بیخودی صائب
که نقش پای غزالی در آن بیابان نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.