هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، ناامیدی، ندامت و فلسفه زندگی می‌پردازد. شاعر از دل‌ربایی که دل او را گرفت و رها کرد شکایت می‌کند و به بی‌وفایی دنیا و انسان‌ها اشاره می‌نماید. همچنین، از مفاهیمی مانند خطا، رضا، صبر و عجز در برابر تقدیر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از ابیات حاوی مضامین پیچیده و نمادین هستند که برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۲۶

عنان دل ز من آن دلربا گرفت و گذاشت
چو دلپذیر نبودش چرا گرفت و گذاشت

عیار موجه بیتاب ما ز دریا پرس
که بارها سر زنجیر ما گرفت و گذاشت

فریب چشم پریشان نگاه او مخورید
که در دو روز هزار آشنا گرفت و گذاشت

ز انفعال مرا روی بازگشتن نیست
خوشا کسی که طریق خطا گرفت و گذاشت

ز گل مدار امید وفا که دست ازوست
که رنگ عاریتی از حنا گرفت و گذاشت

قدم ز ناف غزالان به کام شیر نهاد
سبکروی که طریق رضا گرفت و گذاشت

عنان من گل بی دست و پا کجا گیرد؟
که خار دامن من بارها گرفت و گذاشت

ز سختی دل سنگین خویش در عجبم
که همچو موم بی نقشها گرفت و گذاشت

نبود جوهر مردانگی زلیخا را
وگرنه دامن یوسف چرا گرفت و گذاشت؟

به درد من نتوان برد ره که دست مسیح
هزار مرتبه نبض مرا گرفت و گذاشت

مشو مقید موج سراب این عالم
که خضر دامن آب بقا گرفت و گذاشت

ز پشت دست ندامت همیشه رزق خورد
کسی که دامن اهل صفا گرفت و گذاشت

مجو ز چرخ مروت که این سیاه درون
ز دست کور مکرر عصا گرفت و گذاشت

ز نقش روی به نقاش کن که هر کف خاک
هزار بار فزون نقش گرفت و گذاشت

مرا ازان سنگ کو شکر و شکوه هر دو بجاست
که استخوان مرا از هما گرفت و گذاشت

ز نقد داغ اثر در جهان نهشت دلم
ز بس که بر سر هم چون گدا گرفت و گذاشت

جهان سفله چو فرزند بی خطا صائب
مرا ز چرخ به دست دعا گرفت و گذاشت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.