هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات عمیق شاعر در مورد عشق، رنج‌های روحی و بلندی‌های معنوی است. شاعر از زبان تیغ‌های دردناک، آتش عشق، و بیداری روح سخن می‌گوید و چگونه این تجربیات باعث رشد و تعالی او شده‌اند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند خودشناسی، رهایی از بندها، و تأثیر عشق در زندگی دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. سن 16 سال به بالا معمولاً با بلوغ فکری بیشتری همراه است و می‌تواند بهتر با این مضامین ارتباط برقرار کند.

غزل شمارهٔ ۱۸۳۵

ز زخم تیغ زبان هوش من بلندی یافت
ز نیش، چاشنی نوش من بلندی یافت

نفس به سینه صبح سخن گره شده بود
چو مشرق این علم از دوش من بلندی یافت

ز عشق آتشی افتاد در وجود مرا
که سقف نه فلک از جوش من بلندی یافت

درین ریاض من آن قمریم که قامت سرو
ز تنگ گیری آغوش من بلندی یافت

به شیشه خانه افلاک می زند خود را
چنین که خشت خم از جوش من بلندی یافت

مرا ز دیده بندگان مکن بیرون
که حلقه فلک از گوش من بلندی یافت

ز خواب بیخبران گشت چشم من بیدار
ز مستی دگران هوش من بلندی یافت

هزار عقده دل چون نسیم صبح گشود
دمی که از لب خاموش من بلندی یافت

نبود هوش مرا تا خبر ز خویشم بود
ز فیض بیخبری هوش من بلندی یافت

یکی هزار شد از بند، عشق پنهانم
ز کاوش آتش خس پوش من بلندی یافت

ز هر زمین که غباری بلند شد صائب
به قصد آینه هوش من بلندی یافت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.