هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و اخلاقی است که بر مفاهیمی مانند صبر، امید، تلاش، عشق و حکمت تأکید دارد. شاعر از نمادهایی مانند آینه، آب حیات، گل، ذره و خورشید برای بیان پیام‌های خود استفاده کرده است. در این شعر، اهمیت سکوت، تفکر و تلاش برای رسیدن به سعادت مورد توجه قرار گرفته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۳۴

ره سخن به رخش خط عنبرافشان یافت
فغان که طوطی از آیینه باز میدان یافت

ز شبنمش جگر سنگ می شود سوراخ
گلی که پرورش از اشک عندلیبان یافت

به هر که هر چه سزاوار بود بخشیدند
سکندر آینه و خضر آب حیوان یافت

مگیر از سر زانوی فکر سر زنهار
که غنچه هر چه طلب کرد در گریبان یافت

ز کاوش جگر فکر ناامید مباش
که ذره در دل خود آفتاب تابان یافت

ز کاوش جگر فکر ناامید مباش
که ذره در دل خود آفتاب تابان یافت

کلید گنج سعادت زبان خاموش است
صدف به مزد خموشی گهر ز نیسان یافت

من آن زمان ز دل چاک چاک شستم دست
که شانه راه در آن زلف عنبرافشان یافت

هزار سختی نادیده در کمین دارد
کسی که کام دل از روزگار آسان یافت

حجاب مانع روزی است خاکساران را
تنور از نفس آتشین خود نان یافت

فغان که کوهکن ساده دل نمی داند
که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت

مکن شتاب به هر ورطه ای که افتادی
که ماه مصر برآمد ز چاه، زندان یافت

(لب خموش سخن های دلنشین دارد
ضمیر نامه ما می توان ز عنوان یافت)

ز فکر، قامت هر کس که حلقه شد صائب
به دست همت خود خاتم سلیمان رفت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.