هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به موضوعاتی مانند گذر زمان، غفلت انسان، رنج‌های زندگی و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، باغبان، لاله و شمع، به بیان مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی می‌پردازد. او از زبان به عنوان تیغی برنده یاد می‌کند و بر بی‌وفایی دنیا تأکید می‌نماید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بیشتری از زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و ناپایداری دنیا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. این شعر برای کسانی مناسب است که توانایی تحلیل و درک مفاهیم انتزاعی را دارند.

غزل شمارهٔ ۱۸۵۷

خط سر زد و تغافل او همچنان بجاست
گل کوچ کرد و گوش کر باغبان بجاست

ایمن مشو ز خصمی تیغ زبان که شمع
در بوته گداز بود تا زبان بجاست

کو سینه ای که داغ عزیزان ندیده است؟
اینک هزار لاله درین بوستان بجاست

آیینه خانه دل ما بی غبار نیست
چندان که سرمه واری ازین خاکدان بجاست

عهد شباب رفت و همان مست غفلتیم
شد نوبهار و زحمت خواب گران بجاست

جان را ببین کدام به تلخی سپرده اند؟
از طوطیان شکر، ز هما استخوان بجاست

کج بحث، راستی ز طبیعت برون برد
پهلو تهی نمودن تیر از کمان بجاست

صائب زبان کلک سخن آفرین ماست
امروز شعله ای که درین دودمان بجاست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.