۲۱۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۸۶۳

فتح و ظفر ز خودشکنی زیر دست ماست
چون زلف و خط، درستی ما در شکست ماست

آشوب عالمیم ز هر مصرعی چو زلف
سر رشته تپیدن دلها به دست ماست

باطل حجاب دیده حق بین نمی شود
دنیا بهشت در نظر حق پرست ماست

خمخانه شد تهی و ندادیم نم برون
منصور، داغ حوصله دیرمست ماست

گنجینه دار گوهر دریای رحمتیم
چون ابر، چشم پاک صدفها به دست ماست

چون توبه بهار، درین سبز انجمن
صائب به هر که می نگری در شکست ماست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.