هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از صائب تبریزی، به مفاهیمی مانند عشق، هستی، نیستی، حیرت و خطرهای پنهان در زندگی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند موج، گهر، شکرو زهر برای بیان تضادها و پیچیدگی‌های وجود انسان استفاده می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به عشق الهی و رازهای نهفته در عالم دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و نمادین نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۹۱۸

در زیر تیغ یار که سرها در او گم است
داریم حیرتی که نظرها در او گم است

زین آب زیر کاه، که چرخ است و کهکشان
ایمن مشو که موج خطرها در او گم است

هستی است شکری که ازو چهر می چکد
زهری است نیستی که شکرها در او گم است

آب گهر به وصف گهر ترزبان بس است
لاف از هنر مزن که هنرها در او گم است

دارم زیاد زلف بناگوش زیب او
شام خوشی که فیض سحرها در او گم است

مژگان تاب خورده اشک آفرین ماست
امروز رشته ای که گهرها در او گم است

پیشانی گشاده سختی کشان بود
همواریی که کوه و کمرها در او گم است

داده است فیض عشق به ما پاشکستگان
از خویش رفتنی که سفرها در او گم است

محرم نه ای تو، ورنه به هر موی داده اند
پیچیده نامه ای که خبرها در او گم است

دست ز کار رفته ارباب حیرت است
برگ فتاده ای که ثمرها در او گم است

صائب که یاد می کند از اشک تلخ ما؟
در قلزمی که آب گهرها در او گم است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.