هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، غم و اندوه ناشی از گذشت زمان، از دست دادن عشق و امید، و ظلم و ستم را بیان میکند. شاعر از طبیعت و عناصر آن برای توصیف احساسات خود استفاده میکند و بر بیعدالتی و ناامیدی تأکید دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مضامین عمیق عاشقانه، فلسفی و اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ظلم و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارند.
غزل شمارهٔ ۱۹۶۲
بر گلشن آنچه زان گل خودرو گذشته است
بر زخم های تازه کی از بو گذشته است؟
امروز هیچ فاخته کوکو نمی زند
گویا به باغ آن قد دلجو گذشته است
اوقات من به اشک ندامت شده است صرف
چون سرو، عمر من به لب جو گذشته است
صد پرده شوختر بود از چشم خال تو
این نافه در دویدن از آهو گذشته است
ظلمی که بر تو رفت ز کوتاه دیدگان
بر ماه مصر کی ز ترازو گذشته است؟
از سردی زمانه نهال امید ما
مانند نخل موم ز نیرو گذشته است
از ما سراغ منزل آسودگی مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است
صائب گذشته است ز افلاک آه من
هر گاه در دل آن قد دلجو گذشته است
بر زخم های تازه کی از بو گذشته است؟
امروز هیچ فاخته کوکو نمی زند
گویا به باغ آن قد دلجو گذشته است
اوقات من به اشک ندامت شده است صرف
چون سرو، عمر من به لب جو گذشته است
صد پرده شوختر بود از چشم خال تو
این نافه در دویدن از آهو گذشته است
ظلمی که بر تو رفت ز کوتاه دیدگان
بر ماه مصر کی ز ترازو گذشته است؟
از سردی زمانه نهال امید ما
مانند نخل موم ز نیرو گذشته است
از ما سراغ منزل آسودگی مجو
چون باد، عمر ما به تکاپو گذشته است
صائب گذشته است ز افلاک آه من
هر گاه در دل آن قد دلجو گذشته است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
۱۰۷۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.