هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از تغییر حالات و احساسات خود سخن می‌گوید. او از عشق و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و اشاره می‌کند که دیگر مانند گذشته نیست. همچنین، شاعر به ارزش‌های مادی و معنوی اشاره می‌کند و بیان می‌کند که ثروت مادی بدون ارزش‌های انسانی بی‌معناست.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۹۲

سَر نهاده بر قَدَم‌‌هایِ بُتِ چین، نیستی
زان که مِسّی در صِفَت، خَلْخالِ زَرّینْ نیستی

راست گو جانا که امروز از چه پَهْلو خاستی؟
چیز دیگر گشته‌یی تو، رَنگِ پیشینْ نیستی

در رُخِ جانْ رنگِ او دیدم، بِپُرسیدم ازو
سَر چُنین کرد او، که یعنی مَحْرَمِ اینْ نیستی

دوش آمد خواجه‌یی بر دَر، بِگُفتَش عشق او
سیم و زَر داری، وَلیکِن مَردِ زَرّینْ نیستی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.