هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج عاشقانه، احساسات عمیق و تصاویر شاعرانه است. شاعر از عشق، جدایی، درد دل و مفاهیم فلسفی مانند زندگی و مرگ سخن می‌گوید. تصاویری مانند آتش، اشک، دریا و تیغ به‌کار رفته‌اند تا احساسات شدید و روحیه شاعر را نشان دهند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه احساسی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند درد، مرگ و جدایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶۵

آتش به مغزم از می احمر گرفته است
این پنبه از فروغ گهر درگرفته است

آتش ز اشک در مژه تر گرفته است
این رشته از فروغ گهر در گرفته است

نخل خزان رسیده اگر نیستم، چرا
هر پاره از دلم ره دیگر گرفته است؟

دل در میان داغ جگرسوز گم شده است
این بحر را سیاهی عنبر گرفته است

دلها به جای نامه اعمال می پرند
آفاق، رنگ عرصه محشر گرفته است

تیغ تو غوطه در جگر آتشین زده است
ماهی نگر که خوی سمندر گرفته است

مژگان به هم نمی زند از آفتاب حشر
آیینه ای که عکس تو در بر گرفته است

صد پیرهن عرق نگه شرم کرده است
تا با تو آشنایی ما در گرفته است

تا آب زندگی دو قدم راه بیش نیست
آیینه پیش راه سکندر گرفته است

زان روی آتشین که دو عالم نقاب اوست
بر هر دلی که می نگرم در گرفته است

داغ است چرخ از دل پر آرزوی ما
از عود خام ما دل مجمر گرفته است

خونم که می شکافت به تن پوست چون انار
در تیغ او قرار چو جوهر گرفته است

صائب چراغ زندگی ماست بی فروغ
تا داغ، سایه از سر ما برگرفته است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.