هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر درد و رنج شاعر از فراق و از دست دادن است. او از وضعیت جسمی و روحی خود پس از این فراق می‌گوید و اشاره می‌کند که چگونه استخوان‌هایش نمایان شده و قفس سینه‌اش به جایگاه صد همای (مرغ خوشبختی) تبدیل شده است. شاعر از دست دادن عزیزان و نعمت‌ها را یادآور می‌شود و درد این فقدان را با آهی دردناک مقایسه می‌کند. در پایان، او به سفینه‌ای اشاره می‌کند که هر تخته‌اش یادگاری از ناخدایان گذشته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و رنج فراق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۷۶

از خاکمال دام، پرم توتیا شده است
از مالش استخوان تنم رونما شده است

حال شکاف سینه و پیکان او مپرس
یک مشت استخوان، قفس صد هما شده است

داند چه قسم دولتی از دست داده ام
از دست هر که دامن پر گل رها شده است

یک آه دردناک به از طاعت دو کون
این شکر چون کنم که نمازم قضا شده است؟

صائب سفینه ای که زمامش به دست توست
هر تخته، لوح مشهد صد ناخدا شده است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.